پادشاه ایران جمشید ، شب بیست و نهم اسفند ، در خواب دید ایران را آذین بسته اند اما هیچ کس را نمی شناخت . آدمها تن پوش دیگری داشتند .همه می دویدند ، یکی گفت اینجا چرا ایستاده ایی ؟ ! جشن نوروز بزودی فرا می رسد باید آن را با خویشاوندانت پاس بداری !جمشید با تعجب گفت فردا جشن نوروز را آغاز می کنم ! چرا امروز می دوید ؟آ ن مرد گفت جمشید ده هزار سال پیش این جشن را بر پا نمود ! زودتر به خانه ات رو که خویشاوندانت چشم بدر دارند !جمشید از خواب پرید و فهمید جشن نوروز جاودانه است .او نوروز را به روشنی و بزرگی برگزار نمود و در آنجا رو به ایرانیان کرد و گفت اگر شدنی بود هر روز را نوروز می نامیدم ...نوروز ماند چون همراه بود با سرشت آدمیان و طبیعت همانگونه که ارد بزرگ می گوید : نوروز ایرانیان ، فرخنده جشن زمین و آدمیان است و چه روزی زیباتر از این ؟ ...

نویسنده : یاسمین آتشی

عینک آفتابی - عینک آفتابی

تاريخ : چهار شنبه 19 مهر 1390برچسب:, | 23:59 | نویسنده : مصطفی و محمد |

کریمخان زند پادشاه ایران پس از شکار در نزدیکی تخت جمشید اردو زد .از دور عظمت تخت جمشید دیده می شد یکی از فرماندهان گفت آیا شکوه ایران زمین در تخت جمشید پایان می یابد ؟کریم خان پرسید : در زمان پادشاهی نادرشاه افشار کجا بودی ؟گفت در تمام آن دوران در روستایمان به پدرم در کشاورزی کمک می کردم .کریمخان خندید و گفت آن زمان همانند امروز تو از دور به پادشاه ایران زمین نادرشاه افشار نگاه می کردم و می گفتم آیا تمام شکوه ایران زمین در نادر شاه افشار پایان می یابد !؟ و امروز به تو می گویم دیگر آن بزرگی و عظمت را من در کسی و جایی ندیدم .این سخن وکیل الرعایا کریم خان زند که از سرداران نادرشاه افشار بود خود گویای عظمت و جوهر آن یگانه دوران ها را دارد . ارد بزرگ اندیشمند برجسته کشورمان می گوید : نادرشاه افشار توانست از خراب آبادی که دشمنان برایمان ساخته بودند کشوری باشکوه بسازد نام او همیشه برای ایرانیان آشنا و دوست داشتنی خواهد بود .نادر شاه افشار در جمع ارتشیان ایران می گوید : وقتی پا در رکاب اسب می نهی بر بال تاریخ سوار شده ای شمشیر و عمل تو ماندگار می شود چون هزاران فرزند به دنیا نیامده این سرزمین آزادی اشان را از بازوان و اندیشه ما می خواهند . پس با عمل خود می آموزانیم که پدرانشان نسبت به آینده آنان بی تفاوت نبوده اند .و آنان خواهند آموخت آزادی اشان را به هیچ قیمت و بهایی نفروشند …………

نویسنده : یاسمین آتشی

عینک آفتابی - عینک آفتابی

تاريخ : سه شنبه 19 مهر 1390برچسب:, | 23:54 | نویسنده : مصطفی و محمد |

لشکر ایران آماده جنگ شده و سواران پا بر رکاب اسب ، کورش پادشاه ایران از نزدیکان خداحافظی کرده و قصد راهبری سپاه ایران را داشت . یکی از نزدیکان خبر آورد همسر سربازی چهار فرزند بدنیا آورده ، فروانروای ایران خندید و گفت این خبر خوش پیش از حرکت سپاه ایران بسیار روحیه بخش و خوش یومن است . دستور داد پدر کودکان لباس رزم از تن بدر آورده به خانه اش برود پدر اشک ریزان خواهان همراهی فرمانروای ایران بود . فرمانروا با خنده به او گفت نگهداری و پرورش آن چهار کودک از جنگ هم سخت تر است . می گویند وقتی سپاه پیروز ایران از جنگ باز گشت کورش تنها سوغاتی را که با خود به همراه آورده بود چهار لباس زیبا برای فرزندان آن سرباز بود . این داستان نشان می دهد کورش پادشاه ایران ، دلی سرشار از مهر در سینه داشت. ارد بزرگ فیلسوف کشورمان می گوید : فرمانروای مردمدار ، مهر خویش را از کسی دریغ نمی کند .می گویند سالها بعد آن چهار کودک سربازان رشیدی شدند ، آنها نخستین سربازان سپاه ایران بودند که از دیوارهای آتن گذشته و وارد پایتخت یونان شدند . نکته جالب آن است که یکی از آن چهار کودک دختر بود و نامش پارمیس که از نام دختر ارشد کورش بزرگ اقتباس شده بود .

نویسنده : یاسمین آتشی

عینک آفتابی - عینک آفتابی

تاريخ : سه شنبه 19 مهر 1390برچسب:, | 23:50 | نویسنده : مصطفی و محمد |

تاریخ لباس و پوشاك از شاخه های شناخت فرهنگ ادوار گذشته هر تمدنی است. مردان ایرانی در تمامی ادواری كه نشانه هایی از پوشش آنها در دست داریم، نیز حجاب در معنای مخالف برهنگی را داشتند و اصولاً برهنگی در فرهنگ ایرانی امری مذموم به شمار می رفته است. شاید این مفهوم را هنگام مقایسه با تمدنهای همزمان با تمدن ایرانی بهتر درك كنیم. بررسی پوشش مردان و زنان ایرانی نه تنها ما را با ظاهر افرادی كه در گذشته زندگی می كردند، آشنا می كند، بلكه شناخت بسیاری از مسایل مانند انواع بافته های نساجی نوع و طرح آنها و خیلی موارد دیگر را به ما می دهد.

بقیه در ادامه مطلب..............

عینک آفتابی - عینک آفتابی

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 19 مهر 1390برچسب:, | 23:31 | نویسنده : مصطفی و محمد |

«به گمان بسيار، بنجامين فرانكلين با الهام از "كوروش‌نامه"ي گزنفون، بخش‌هايي از قانون اساسي و حقوق مدني آمريكا را نوشت. او كتاب "كوروش‌نامه" را خوانده بود و با ويژگي‌هاي رفتاري و شيوه‌ي كشورداري كوروش بزرگ آشنايي داشت. اين نكته‌اي است كه از ديد ديگران پنهان مانده است. هرچند تاريخ ما آن اندازه درخشان هست كه نيازي به گوشزد كردن اين سخن نباشد كه خد مات ايرانيان به تمدن جهاني، تا چه اندازه باارزش و بزرگ بوده است.»

ادامه مطلب................

عینک آفتابی - عینک آفتابی

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 19 مهر 1390برچسب:, | 23:27 | نویسنده : مصطفی و محمد |


ایران امروز و ایران باستان......

روزی کوروش در حال نیایش با خدا گفت:خدایا به عنوان کسی که عمری پربار داشته و جز خدمت به بشر هیچ نکرده از تو خواهشی دارم.آیا میتوانم آن را مطرح کنم؟خدا گفت:البته!

_از تو میخواهم یک روز،فقط یک روز به من فرصتی دهی تا ایران امروز را بررسی کنم.سوگند میخورم که پس از آن هرگز تمنایی از تو نداشته باشم.

_چرا چنین چیزی را میخواهی؟به جز این هرچه بخواهی برآورده میکنم، اما این را نخواه.

_خواهش میکنم.آرزو دارم در سرزمین پهناورم گردش کنم و از نتیجه ی سالها نیکی و عدالت گستری لذت ببرم.اگر چنین کنی بسیار سپاسگذار خواهم بود و اگر نه،باز هم تو را سپاس فراوان می گویم.

خداوند یکی از ملائک خود را برای همراهی با کوروش به زمین فرستاد و کوروش را با کالبدی،از پاسارگاد بیرون کشید.فرشته در کنار کوروش قرار گرفت.کوروش گفت: ((عجب!اینجا چقدر مرطوب است!)) و فرشته تاسف خورد.

عینک آفتابی - عینک آفتابی

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 19 مهر 1390برچسب:, | 17:33 | نویسنده : مصطفی و محمد |

چنانكه در تاريخ نهضت هاي ملي ايرانيان ديده ايم ملت ايران براي رهايي از قيد اسارت تازيان از راههاي مختلف استفاده كرد كه يكي از آنها طريق جنگ و عصيان و ديگري ادبيات و ديگر دين بود. ابو مسلم از جمله كساني است كه در عين توجه به مليت، درحاليكه قيام او براي تحكيم مباني مليت و استقلال ايران مفيد و موثر بود از طريق مذهب استفاده بردو با تقويت يكي از مذاهب اسلامي يعني تشيع بر ضد خلفاي اموي كه از مخالفين جدي شيعه بوده اند، قيام كرد و آنان را از ميان برد تا سرانجام مخالفين جدي ايران و ايرانيان و طرفداران سيادت نژادي عرب يعني بني اميه را برانداخت و حكومت را بدست ايرانيان داد.
نام و نسب او را در مآخذ مختلف به وجوه گوناگون آورده اند چنانكه بعضي او را ابو مسلم عبدالرحمان بن مسلم و برخي ابو مسلم عبدالرحمن بن عثمان بن سيار و بعضي ديگر ابو اسحاق ابراهيم بن عثمان بن بشار بن شيدوش پسر گودرز دانسته اند و در كتاب محاسن اصفهان( تاليف مفضل بن سعد ما فروخي اصفهاني) وي از نوادگان رهام پسر گودرز از پهلوانان بزرگ شاهنامه شمرده شده است.

عینک آفتابی - عینک آفتابی

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 19 مهر 1390برچسب:, | 17:27 | نویسنده : مصطفی و محمد |

این گنجینه که ممکن است بزرگترین گنج دوران هم باشد در ایران مدفون شده و سرنوشت بسیار جالبی دارد.


گنجینه پادشاه بزرگ ایرانیان، داریوش سوم هخامنشی که در سالهای ۳۸۰ تا ۳۳۰ قبل از میلاد می زیست، شاید بزرگترین گنج تمام دوران ها باشد. بخشی از این گنج را امپراتور مقدونیان، اسکندر (۲۳۲ – ۳۵۶ ق.م) زمانی که در سال های حدود (۳۳۴ ق.م) کشور پادشاهی ایران را تسخیر و گنجینه های شوش، ایسوس (شهری در کشور ترکیه کنونی)، دمشق و تخت جمشید را چپاول کرد به تاراج برد.

امپراتور فاتح تنها در تخت جمشید حدود ۹,۰۰۰ تالنت طلا و ۴۰,۰۰۰ تالنت نقره به غنیمت گرفت. هر تالنت با معیارهای امروزی حدود ۲٫۲۶ کیلوگرم بود، یعنی بیش از ۱۰۰۰ تن یا به حساب دیگر بیش از ۵۰ کاروان بزرگ از حیوانات بارکش که فقط غنیمت یکی از شهر های ایران را با خود حمل می کردند.

عینک آفتابی - عینک آفتابی

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 19 مهر 1390برچسب:, | 17:24 | نویسنده : مصطفی و محمد |

تکدي گري عملي نكوهيده بود و مردم بنا به وظيفه ديني شان و داوطلبانه به مستحقان و درويشان كمك مي كردند.

گدايي ممنوع! اين قانوني است كه در دوران باستان وضع شده بود. اما اين قانون به آن معنا نبود كه فقر و تنگدستي در آن زمان وجود نداشت. در دوران باستان كساني كه به تنگدستي دچار مي شدند تحت سرپرستی فرد نزديكي از خانواده خود در مي آمدند زیرا «زرتشت» از خيرات و كمك كردن به مستمندان به عنوان عملي نيكو ياد کرده بود.

در«ارداويرافنامه»، معراج نامه کیش زرتشتی

عینک آفتابی - عینک آفتابی

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 19 مهر 1390برچسب:, | 17:10 | نویسنده : مصطفی و محمد |

در کیش زرتشت شبانه روز به شرح زیر به ۵ مقطع تقسیم شده و هر یک نماز ویژه ای دارد:

۱ـ هاون گاه(havangah):از بر امدن آفتاب تا نیمروز

۲ـ ریپت وین گاه( repith wingah):از نیمروز تا سه تسو(ساعت) بعد از ظهر

۳ـ ازیرین گاه(oziringah): از ساعت ۳ بعد از نیمروز تا آغاز شب و پیدا شدن ستارگان

۴ـ ایویس روتریم گاه(aiwisruthrimgah):از ابتدای شب تا نیمه ی آن

۵ـاوشهین گاه(ushahingah):از نیمه شب تا برآمدن آفتاب


عینک آفتابی - عینک آفتابی

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 19 مهر 1390برچسب:, | 17:6 | نویسنده : مصطفی و محمد |
در دين زرتشتي تعدد زوجات روا نيست و گفته شده همانگونه که يک زن نمي‌تواند در يک زمان بيش از يک شوهر داشته باشد مرد نيز نمي‌تواند در آن واحد دو يا چند زن داشته باشد.

اختيار زن دوم در شرايطي خاص و سخت که در آيين نامه زرتشتيان آمده جايز است نظير اينکه زن اول فوت شده باشد..

در ايران باستان تنها در صورتي فرد زرتشتي مي‌توانست با وجود زن اول زن ديگر اختيار کند که زن اول به تشخيص پزشک عقيم بوده و خود موافقت خويش را براي اين کار اعلام کند و رضايت داشته باشد هدف از اين عمل نيز بقا نسل و پرورش فرزنداني نيک براي دين و دنياست.

در مورد انواع پيوند زناشويي در ايران باستان گفتني است که زن و مرد زرتشتي به 5 صورت و تحت عناوين پادشاه زن- چاکر زن- ايوک زن- ستر زن- خودسر زن پيوند زناشويي مي‌بستند که هر يک جداگانه به شرح زير است:


1-پادشاه زن:


اين نوع ازدواج به حالتي گفته مي‌شد که دختري پس از رسيدن به سن بلوغ با موافقت پدر و مادر خود با پسري ازدواج مي‌کرد و پادشاه زن از کاملترين حقوق و مزاياي زناشويي برخوردار بود و کلا" همه دختراني که براي نخستين بار و با رضايت پدر و مادر ازدواج مي‌کردند، پيوند زناشويي آنان تحت عنوان پادشاه زن ثبت مي‌شد..

2-چاکر زن:

اين نوع ازدواج به حالتي اطلاق مي‌شد که زني بيوه به عقد و ازدواج با مرد ديگري در مي‌آمد. اين زن با زندگي در خانه شوهر دوم خود حقوق و مزاياي پادشاه زن را در سراسر زندگي مشترک دارا بود، ولي پس از مرگ آيين کفن و
دفن و ساير مراسم مذهبي اش تا سي روزه توسط شوهر دوم يا بستگانش برگزار مي‌شد. ولي هزينه هاي مراسم بعد از سي روزه به عهده بستگان شوهر اولش بود، چون معتقد بودند در دنياي ديگر اين زن از آن نخستين شوهر خود خواهد بود و به همين علت پيوند دوم او تحت عنوان چاکر زن ياد مي‌شد. حال براي برخي ناآگاهان پيوند زناشويي از نوع چاکر زن را اختيار کردن زن صيغه اي توسط پدران ما در گذشته قلمداد کرده و پادشاه زن را زن عقدي بيان مي‌کنند که صحت ندارد.

3-ايوک زن:

اين نوع ازدواج زماني اتفاق مي‌افتاد که مردي دختر يا دختراني داشت و فرزند پسر نداشت و ازدواج تنها دختر يا کوچکترين دخترش تحت عنوان ايوک ثبت مي‌شد و رسم بر اين بود که اولين پسر تولد يافته از اين ازدواج به فرزندي
پدر دختر در مي‌آمد و به جاي نام پدرش نام پدر دختر را بعد از نامش مي‌آوردند و اين نوع ازدواج باعث شده که برخي افراد غير مطلع برچسب ازدواج با محارم را به زرتشتيان بزنند و اظهار کنند که پدر با دختر خود ازدواج مي‌کرده است. اينک اشتباه افراد ناآگاه کاملا" مشخص شد و اتهام ازدواج با محارم کاملا" مردود است.

4-ستر زن:

وقتي که فرد بالغي بدون ازدواج در مي‌گذشت، پدر و مادر يا خويشان اين فرد موظف بودند به خرج خود و به ياد فرد درگذشته دختري را به ازدواج پسري در مي‌آورند. شرط اين نوع ازدواج آن بود که دختر و پسر متعهد مي‌شدند که در
آينده يکي از پسران خود را به فرزند خواندگي فرد درگذشته بدون زن و فرزند درآورند

5- خودسر زن:

اگر دختري و پسري پس از رسيدن به سن بلوغ برخلاف ميل والدين خود خواستار ازدواج با يکديگر مي‌شدند و مصر بر اين امر نيز بودند، با وجود مخالفت والدين ازدواج آنها منع قانوني نداشت و زير عنوان خودراي زن ثبت مي‌گرديد و در اين بين دختر از ارث محروم مي‌شد، مگر اينکه والدينش به خواست خود چيزي به او مي‌دادند يا وصيت مي‌نمودند که بدهند.

اين نوع ازدواج ها در ايران باستان انجام مي‌شد امروزه ازدواج ها تحت اين عناوين ثبت نمي‌شود. گفتني است که طلاق در آيين زرتشتي مطرود و منفور است و تحت شرايطي ويژه و در مواردي نادر و خاص طبق آيين نامه زرتشتيان مجوز داده مي‌شود.
عینک آفتابی - عینک آفتابی

تاريخ : سه شنبه 19 مهر 1390برچسب:, | 17:1 | نویسنده : مصطفی و محمد |

اهورامزدا واژه‌ای ترکیبی است و از اهورا و مزدا تشکیل شده است. مزدا در بعضی بندهای گاتاها به معنی حافظه و به حافظه سپردن و به یاد داشتن است. این واژه در سانسکریت مَذِس، به معنی دانش و هوش می‌باشد. بنابراین وقتی که مزدا برای خدا به کار برده شده است از آن معنی هوشیار و آگاه و دانا برداشت کرده اند. اهورا نیز بمعنای سرور و بزرگ است پس اهورامزدا در مجموع به معنیِ سرورِ دانا است.
اهورامزدا آفریننده جهان است. مزدیسنان اهورا مزدا را می‌پرستند. اهورامزدا خالق و داور همهٔ چیزهای مادی و معنوی و نیز آفریننده روشنی و تاریکی و برقرار کننده نظم هستی است. او با اندیشیدن همه چیز را هستی بخشیده است پس در واقع او از عدم می‌آفریند و با خود تنهاست. برای اهورا مزدا در هرمزد یشت، در حدود شصت صفتِ نیک آورده شده و تقریباً همهٔ چیزهای خوب به وی منتسب شده است. همچنین او در مزدیسنا دارای شش صفتِ برجسته زیر است:
سپنتَه مَینیو یعنی مقدس ترین روان، خشثره ویرنه بگویش امروزی شهریور یعنی شهریار و پادشاهی که باید انتخاب و برگزیده شود، سپنتَه آرمیتی است یعنی پارسایی مقدس. هورتات بگویش امروزی خورداد بمعنی جامعیت و رسایی و امرتات جاودانگی و بی مرگی است. او اشه یعنی راستی و درستی و قانون ایزدی و پاکی است. همچنین وهومَنَه است به معنی خوب منش. این صفات در مزدیسنا به نامِ امشاسپندان خوانده می‌شوند و زمانی پنداشته می‌شد که ایزدانی جدا از اهورامزدا هستند اما چنین تفسیری از امشاسپندان در رابطه با اهورامزدا در گاتها یافت نمی‌شود.
بر اساسِ کتابِ بندهشن که پس از ساسانیان نوشته شده، نیروی مخالفِ اهورامزدا و زایندهٔ بدی‌ها را اهریمن معرفی می‌کند که نص صریح گاتها است. در کیش زرتشتی، اهریمن هیچگاه توانِ ذاتی برای مقابله با قدرتِ اهورا مزدا را ندارد و رقیبی برای او نیست بلکه اهریمن همان اندیشهٔ بد یا اَنگره مینیو است اما در باورِ زروانیان، اهریمن برادر و رقیبِ اهورا مزدا و پسر زروان و دارای هویتی جداگانه از اهورا مزدا است.
بر پایه باورهای کهنِ زروانی که بدعتی در مزدیسناست و دیگر دینهای پس از آن چون مانویان "اهورامزدا و اهریمن هردو زادهٔ زروان (خدای زمان) بودند و جهان عرصه جنگ این دو نیروی نیک و بد است ولی سرانجام چیرگی در پایانِ جهان با اهورامزداست و چون اهورامزدا پاکی مطلق است بدی در او راه ندارد . پس هر آنچه که بد است اهریمنی است." البته این سخن در هیچ جای گاهان نیست و زروان در زبان اوستایی تنها به معنای زمان است و ارتباطی با خداوند ندارد

عینک آفتابی - عینک آفتابی

تاريخ : سه شنبه 19 مهر 1390برچسب:, | 16:57 | نویسنده : مصطفی و محمد |

شهبانوی ایران یکی از برجسته ترین زنان تاریخ ایران قدیم است وی دخترکوروش کبیروکاساندان ،خواهرکمبوجیه وهمسردوپادشاه هخامنشی کمبوجیه وداریوش یکم ومادرخشایارشابود.
آتوسابانوی زیبایی بودوهم شاعروهم ادیب بودوبه نوجوانان پارسی درس ادبیات پارسی میدادبه خاطرخردواندیشه ی نیکویش داریوش باایشان درمسایل مملکتی وسرنوشت سازمشورت میکردونیزبه ایشان اعتمادکامل داشت.
اگرداریوش به منطقه ای لشگرمیکشیدشورای سلطنت برای اداره ی امورکشورتشکیل میشدورییس ومافوق همه درراس شوری سلطنت شهربانوآتوسابود.
مورخین درموردزندگی سیاسی وی میگویندازقدرت فوق العاده ای برخورداربودوعلاقمندبوددرک ارزارنیزهمسرش راهمراهی کندوی همواره باورفکری داریوش بزرگ بوده .چندین نبردبزرگ راشخصافرماندهی کرده ویانقشه های جنگی او انجام گرفته است.
گفته میشودهمادراساطیرایران برمبنای یادمانهای آتوسا
شهربانوی پارسی ورویدادهای دوران داریوش وخشایارشا
همسروپسرش شکل گرفته است همادرافسانه های مردمی مرغ فرخنده ایست که گاه از آن بانام مرغ سعادت نیزیادشده
است ودراین باورها همان مرغیست که اگرسایه اوبرتارک کسی نشینداورابه شهریاری رساندوشایدواژه ی همایون وهمایونی بااین نام پیونددارد.
آتوسادرلغت به معنای خوش اندام است همچنین به معنای قدرت وتوانمندی نیزمیباشد.
وی درسال ۴۷۵تا۵۵۰پیش ازمیلادمسیح میزیسته واحتمالا
آرامگاهش درکنارآرامگاه داریوش کبیردرنقش رستم میباشد.
نامش همیشه جاودان این شهبانوی مقتدرپارسی.

عینک آفتابی - عینک آفتابی

تاريخ : جمعه 15 مهر 1390برچسب:, | 21:23 | نویسنده : مصطفی و محمد |

به گزارش میراث آریا، در ادامه برگزاری برنامه‌های هفته پژوهش در پژوهشکده حفاظت آثار و اشیای تاریخی فرهنگی قوس دروازه شمالی تخت سلیمان مورد بررسی قرار گرفت.

یک کارشناس ارشد مرمت اشیای تاریخی با اشاره به این پروژه گفت: تخت سلیمان واقع در بخش جنوبی آذربایجان غربی یکی از سه آتشکده دوره ساسانی به شمار می‌رود.

شاه محمدپور با بیان این‌که تخت سلیمان در دوره ساسانی از شکوفایی خوبی برخوردار بوده است بیان داشت: این محوطه دارای 38 برج و در سکویی نزدیک به 50 متر از دشت اطراف خود ساخته شده است.

وی با اشاره به 14 متر ارتفاع دیوارها افزود: در میانه قلعه یک حوضچه با رسوبات زیادی قرار دارد که این رسوبات باعث بالا آمدن کف این سکو در سال‌های طولانی شده و قلعه برروی این توپوگرافی ساخته شده است.

وی اضافه کرد: این اثر از یک حصار مستطیل شکل در داخل و یک حصار بیضی شکل تشکیل شده که حصار مستطیلی شکل و مرکز چهار طاقی به آتشکده آذرگشسب معروف است.

عینک آفتابی - عینک آفتابی

ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 15 مهر 1390برچسب:, | 21:22 | نویسنده : مصطفی و محمد |

با تشکیل جوامع ابتدایی و قبایل جنگ ها گسترش یافته و به تبع آن گروه های جنگجو و سربازان به وجود آمدند. در ایران پیدایش ارتش را می توان از دوره مادها بررسی کرد. پیش از ورود آریایی ها ایران عرصه تاخت و تاز اقوام وحشی بود. از اینرو با شکل گیری حکومت مادها (728 ق م) "دیا اکو " پادشاه بزرگ مادها به جمع آوری نیروهای نظامی پرداخت و به منظور مقابله با هجوم آشوری ها، هگمتانه ( همدان کنونی) را به صورت دژی نظامی درآورد و استحکامات و قلعه های متعددی بنا کرد. نیروهای نظامی ایران از همان ابتدای پیدایش شامل دو بخش سواره نظام و پیاده نظام می شد. این ارتش در ابتدا مردمی بود و اعضای کلیه قبایل تحت حکومت مادها به صورت داوطلب به آن می پیوستند. این افراد بدون درنظر گرفتن نوع سلاحی که در دست داشتند و تنها با تکیه با تکیه بر نام قبیله خود در کنار هم قرار گرفته ه همراه با سربازان دیگر قبایل به مقابله با مهاجمین می پرداختند. از زمان هوخ شتره دیگر پادشاه بزرگ مادها، سربازان بر حسب نوع سلاح به دسته های کمانداران، نیزه داران و سواران تقسیم شدند و در کنار آنان دسته های پشتیبانی، تدارکات و یگان های بارکش قرار گرفت.سلاح های ارتش ماد ها نیز متنوع و شامل خنجر، سرنیزه، سپر، شمشیر، تیر وکمان و زوبین بوده است. هخامنشیان یا پارسی ها دسته دیگری از آریا یی ها بودند که به ایران آمدند و در کنار رود کارون حکومتی به تبعیت از دولت ایلام، آشور و سپس مادها تشکیل دادند.منابع تاریخی حکایت از آن دارند که ارتش پارس تا قبل از پادشاهی داریوش بزرگ به صورت چریکی سازماندهی می شد. اما از زمان داریوش بر پایه سه دسته سپاه جاویدان، پیاده نظام و سواره نظام تقسیم بندی شد. سپاه جاویدان یا همان یاران فنا ناپذیر که محافظ و نگهبان شاه بودند، از ده هزار سرباز زبده که از خاندان اشراف پارس و از میان جوانان سالم

عینک آفتابی - عینک آفتابی

ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 15 مهر 1390برچسب:, | 21:20 | نویسنده : مصطفی و محمد |

بازی چوگان از کهن ترین و زیباترین ورزش های ایران باستان است. چوگان ورزشی است شادی بخش و شورانگیز، آمورنده، که جسم و جان را نیرومند می سازد. و دارای این خاصیت بوده که به عنوان نخستین ورزش دسته جمعی (تیم به تیم) شناخته شده است. ورزشی که در آن برعکس ورزش های زمان پیدایش آن ها در عهد کهن، نبرد انسان ها علیه یکدیگر نبوده بلکه نبرد بر سر «توپ» یا «گوی» صورت گرفته است.

چوگان یک سنت فرهنگی ایرانی و

عینک آفتابی - عینک آفتابی

ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 15 مهر 1390برچسب:, | 21:16 | نویسنده : مصطفی و محمد |


معنی واژه های دختر و پسر برگرفته از ایران باستان

مرد از مُردن است . زيرا زايندگي ندارد .مرگ نيز با مرد هم ريشه است.

زَن از زادن است و زِندگي نيز از زن است .



دُختر از ريشه « دوغ » است که در ميان مردمان آريايي به معني« شير « بوده و ريشه واژه‌ي دختر « دوغ دَر » بوده به معني « شير دوش » زيرا در جامعه کهن ايران باستان کار اصلي او شير دوشيدن بود .

به daughter در انگليسي توجه کنيد. واژه daughter نيز همين دختر است gh در انگليس کهن تلفظي مانند تلفظ آلماني آن داشته و « خ » گفته مي شده. در اوستا اين واژه به صورت دوغْــذَر doogh thar و در پهلوي دوخت آمده است.

دوغ‌در در اثر فرسايش کلمه به دختر تبديل شد.



اما پسر ، « پوسْتْ دَر » بوده . کار کندن پوست جانوران بر عهده پسران بود و آنان چنين ناميده شدند.

پوست در، به پسر تبديل شده است .در پارسي باستان puthar پوثرَ و در پهلوي پوسَـر و پوهر و در هند باستان پسورَ است



در بسياري از گويشهاي کردي از جمله کردي فهلوي ( فَيلي ) هنوز پسوند « دَر » به کار مي رود . مانند « نان دَر » که به معني « کسي است که وظيفه‌ي غذا دادن به خانواده و اطرافيانش را بر عهده دارد .»


حرف « پـِ » در « پدر » از پاييدن است . پدر يعني پاينده کسي که مي‌پايد . کسي که مراقب خانواده‌اش است و آنان را مي‌پايد .پدر در اصل پايدر يا پادر بوده است. جالب است که تلفظ « فادر » در انگليسي بيشتر به « پادَر » شبيه است تا تلفظ «پدر» !

خواهر ( خواهَر ) از ريشه «خواه » است يعني آنکه خواهان خانواده و آسايش آن است. خواه + ــَر يا ــار . در اوستا خواهر به صورت خْـوَنگْهَر آمده است .


بَرادر نيز در اصل بَرا + در است . يعني کسي که براي ما کار انجام مي‌دهد. يعني کار انجام‌دهنده براي ما و براي آسايش ما .

« مادر » يعني « پديد آورنده‌ي ما » .

عینک آفتابی - عینک آفتابی

تاريخ : جمعه 15 مهر 1390برچسب:, | 21:10 | نویسنده : مصطفی و محمد |

هرودوت(۴۹۰-۴۲۵ پیش از میلاد)بزرگ‌ترین تاریخ‌نگار جهان باستان است که او را پدر تاریخ نیز دانسته‌اند. هر چند در نگارش نبردهای ایران و یونان از هم‌زبانان یونانی خود پشتیبانی می‌کند، بخش مهمی از تاریخ باشکوه ایران باستان از نوشته‌های او یا به کمک آن‌ها شناخته شده است. شناخت کنونی ما از ملت‌های کهن دیگری مانند بابلی‌ها، مصری‌ها، فینیقی‌ها، نیز تا اندازه‌ی زیادی از نوشته‌های او به دست آمده است. به نظر می‌رسد او نخستین کسی باشد که واژه‌ی هیستوری را به معنای تاریخ به کار برده است


او درباره خصلتهای پدران ایرانیمان می نویسد:


ایرانیان دروغ را بزرگ‌ترین گناه می‌دانند، و وامداری را ننگ می‌شمارند، و می‌گویند وامداری از این‌رو بد و ناپسند است که کسی‌که بدهکار باشد مجبور می‌شود که دروغ بگوید؛ از این‌رو همواره از ننگِ بدهکار شدن می‌پرهیزند.

هرودوت می‌نویسد که ایرانیان معبد نمی‌سازند، برای خدا پیکره و مجسمه نمی‌سازند. آنها خدای آسمان را عبادت می‌کنند و میترا و اَناهیتا‌ و همچنین زمین و آب و آتش را می‌ستایند.


ایرانیان به‌همسایگان احترام بسیار می‌گذارند، هرچه همسایه نزدیک‌تر باشد بیشتر مورد توجه است و همسایگان دور و دورتر در مراتب پائین‌تری از احترام متقابل قرار دارند.

ایرانیان هیچ‌گاه در حضور دیگران آب دهان نمی‌اندارند و این کار را بی‌ادبی به‌دیگران تلقی می‌کنند؛ آنها هیچ‌گاه در حضور دیگران پیشاب نمی‌کنند و این عمل نزد آنها از منهیات مؤکد است.آنها هیچ‌گاه در آبِ رودخانه پیشاب نمی‌کنند و جسم ناپاک در آب جاری نمی‌اندازند؛ و اینها را از آن‌رو که سبب آلوده شدن آب جاری می‌شود گناه می‌شمارند

در میگساری تعادل را مراعات می‌کنند و هیچ‌گاه چنان زیاده‌روی نمی‌کنند که مجبور شوند استفراغ کنند یا عقلشان را از دست بدهند.

ایرانیان روز تولدشان را بسیار بزرگ می‌شمارند و در آن روز مهمانی و جشن برپا می‌کنند و سفره‌های گوناگون می‌کشند، گاو و گوسفند سرمی‌برند و گوشت آنها را در میان دیگران بخش می‌کنند

عینک آفتابی - عینک آفتابی

تاريخ : جمعه 15 مهر 1390برچسب:, | 21:4 | نویسنده : مصطفی و محمد |

تاریخ این مرز و بوم از دیرباز آبستن وقایع بی شماری بوده است که نمایانگر این موضوع می باشد که این کشور از گذشته چون نگینی بر تارک این جهان پهناور می درخشیده است . امیدوارم مطالب زیر بتونه اندک اطلاعاتی در مورد حضور پیامبران و همچنین مدفن اونها در ایران و شهرهای مختلف به شما بدهد .

كتابى به نام كوروش كبير (ذوالقرنين) نوشته ابو الكلام آزاد موجود است كه در اين كتاب قراين بسيارى آورده شده كه قرآن كوروش را همان ذوالقرنين معرفى مى كند. نظرياتى كه در اين كتاب آورده شده نظر بسيارى از علماى اسلام نظير علامه طباطبايى را به خود معطوف كرده است. آرامگاه كوروش كبير در استان فارس، راه اصلى اصفهان به شيراز در منطقه اى بنام پاسارگاد قرار دارد. ديگر پيامبران دفن شده در ايران كه اطلاع دقيقى از آنها نيست عبارتند از: حضرت قادر در دهكده بابا ولى- حضرت روبيل، نزديك رودخانه دزفول- حضرت يعقوب، در گرگان- حضرت ابراهيم خليل در سوسنگرد- حضرت ايوب در دهكده بن بن لكناى تنكابن- حضرت باحزقيل در دزفول- حضرت جرجيس در جنوب غربى شوشتر- حضرت اشموئيل در ساوه- حضرت اسحاق واسماعيل در جاده دزفول به هفت تپه- حضرت صالح پيامبر در شوشتر- و حضرات سلام، سلوم، سهولى، القيا در قزوين.
ایران زمین از دیرباز مدفن پیامبرانی بوده که آنجا را برای زندگی انتخاب کرده اند و یا در ایران متولد شده ، در آن زیسته و پس از مرگ در همانجا مدفون شده اند .
تاريخ زندگى وفوت پيامبران، همانند محل زندگى ومدفن شان كاملاً مشخص نيست. با اين همه از جستجو در كتابهاى تاريخى ومقدس مى توان به هنر اقوى تاريخ زندگى پيامبران نقب زد و با كنار هم قرار دادن اطلاعات درست، از اسرارى آگاه شد.
سرزمين بين النهرين وفلسطين به عنوان سرزمين هايى شناخته شده اند كه پيامبران بسيارى در آن دفن هستند هم چنين ايران نيز كشورى است كه در طول تاريخ هم محل ظهور وهم محل حضور پيامبران بوده است.ايران در طول تاريخ، گاهى چنان كشور امنى به حساب مى آمده كه مهاجران بسيارى را به خود پذيرفته است. گروهى از اين مهاجران پيامبرانى بوده اند كه ايران را براى زندگى در نظر گرفته اند.
دو نفر از فرزندان نوح به نام هاى سام نبی و لام نبی در محلى در نزديكى سمنان دفن شده اند- دیگر پیامبرانی را که در این تعریف قرار می گیرند عبارتند از:
حضرت خالد بن سنان عبسى
ايشان شريعت حضرت عيسى را تبليغ مى كردند. نسبت وى به حضرت اسماعليل فرزند ابراهيم (ع) مى رسد ويكى از پيامبرانى است كه به بعثت حضرت محمد (ص) بشارت داده ودر دوران فترت مى زيسته است.
دوره فترت به فاصله بين بعثت حضرت عيسى تا بعثت حضرت محمد بن عبد الله اطلاق مى شود. در طايفه عرب به غير از حضرت رسول (ص) وحضرت خالد بن سنان هيچ پيامبرى نيست ومى توان گفت كه از بين اعراب فقط اين دو نفر به پيامبرى برگزيده شده اند وبقيه پيامبران از قوم بني اسرايل هستند.
قبر خالد نبی: مفسر بزرگ حنفى مذهب، شيخ اسماعيل حقى درباره محل قبر حضرت خالد نبی اشاره مى كند كه قبر خالد نبی در منطقه چرجان وبر بلندى كوهى به نام كوه خدا قرار دارد.
حضرت يوشع
حضرت يوشع در گورستان تاريخى تخت فولاد اصفهان مدفون است. محوطه اى كه يوشع نبی در آن دفن است به لسان الأرض معروف است.
لسان الأرض مكانى است كه مى گويند هنگام عبور امام حسن مجتبى (ع) زمين با امام سخن گفت وآمدن دشمن را به حضرت اطلاع داد.
حضرت شعياى نبی
يكى از پيامبران بني اسرائيل است كه نسبتش به حضرت يعقوب مى رسد، محل سكونت ايشان در بيت المقدس بوده وقبل از حضرت زكريا به رسالت مبعوث شدند.
آرامگاه شعياى نبی، جنب امامزاده اسماعيل در حاشيه خيابان هاتف اصفهانى قرار دارد.
حضرت حيقوق
هم با تلفظ حيقوق وهم با تلفظ حبقوق وجود دارد.
حيقوق به معنى "در بغل كشيده شده" است. حيقوق اين نام را بدان جهت يافت كه در طفوليت به علت مريضى از دنيا رفت وحضرت الياس (ع) او را در بغل گرفت ودعا كرد واز خداوند حيات وزندگى وى را طلب نمود واو زنده شد.
حيقوق نبی يكى از پيامبران بني اسرائيل ونگهبان عبد سليمان در اورشليم بوده ونامش در عهد عتيق آمده است. حيقوق نبی پس از شعيا نبی به رسالت مبعوث شد.
بقعه حيقوق بني در جنوب غربى شهر توليسركان واقع شده است.
حضرت حجی
وى در دوران سلطنت داريوش كبير مى زيسته است. در تورات نام آن "حكى" آمده وبه معنى "مسرور" است . مقبره اين پيامبر در همدان در نزديكى ميدان امام خمينى، داخل بازار در راسته پيغمبر وداخل مسجد پيغمبر قرار دارد.
حضرت مردخاى
مردخاى يكى از بزرگان ويا به قولى يكى از انبیاى بنى اسرائيل است ونسبتش به حضرت يعقوب مى رسد. مردخاى نقش زيادى در جلوگيرى از قتل عام يهوديان در زمان خشايارشا ايفا نمود وبه همين دليل نزد يهوديان از جايگاه ويژه اى برخوردار است.
آرامگاه مردخاى وبرادر زاده اش در همدان در نزديكى ميدان امام خمينى ودر خيابان شريعتى واقع است.
حضرت قيدار
حضرت قيدار جد سى ام حضرت محمد (ص) است.
حضرت قيدار فرزند بزرگ اسماعيل بود كه پس از وفات حضرت اسماعيل، قيدار نبى مردم را به توحيد دعوت مى كند.
حضرت دانيال نبى
از انبیاى بزرگ الهى است. وى از نسل حضرت داوود وبعثت پيامبر اسلام را پيشگويى كرده است.
لفظ دانيال درزبان عبرى به معنى "خدا حاكم من است" مى باشد.
دانيال نبی همزمان با كوروش كبير وداريوش اول بوده است.
عینک آفتابی - عینک آفتابی

تاريخ : سه شنبه 12 مهر 1390برچسب:, | 9:44 | نویسنده : مصطفی و محمد |
   

پس از كشته شدن جعفرخان سر جانشيني او بين امراي زند اختلاف بوجود آمد . بالاخره حاجي ابراهيم كلانتر فارس در نهايت فداكاري سپاهي فراهم آورد و لطف علي خان فرزند جعفرخان را كه در آن تاريخ در غرب فارس مي زيست به شيراز خواست و در 15 شعبان سال 1203 ه. وي را كه 22 سال داشت بر تخت نشاند. او جواني فوق العاده خوش سيما بود. چهره اي جذاب، قامتي كشيده و اندامي باريك و قوي و چالاك داشت. وي در سواري و تيراندازي و شمشيربازي و ساير فنون سپاهيگري بي مانند و بسيار شجاع و متهور و بي باك بود. او به مناسبت جواني و زيبايي و دليزي و سخاوت در شيراز خيلي محبوبيت داشت. لطف علي خان به همه كرم مي كرد و هر كس براي حاجتي به

عینک آفتابی - عینک آفتابی

ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 4 مهر 1390برچسب:, | 19:15 | نویسنده : مصطفی و محمد |

عینک آفتابی - عینک آفتابی

تاريخ : دو شنبه 4 مهر 1390برچسب:, | 12:52 | نویسنده : مصطفی و محمد |

پیشینه و نام

امروزه عموم باستان شناسان، تپهٔ باستانی هگمتانه، واقع در مرکز شهر همدان را - که وسیع‌ترین تپه باستانی ایران است - بقایای ابنیهٔ کاسی، مادی، هخامنشی و بعد از آن می‌دانند. مساحت این تپه حدود ۳۰ هکتار می‌باشد، که با در نظر گرفتن بخش‌هایی که جزء محدودهٔ تپهٔ باستانی بوده، ولی اینک ساختمانهای مسکونی بر روی آن ساخته شده، به بیش از ۴۰ هکتار نیز می‌رسد.

این تپهٔ بیضی شکل، در داخل محدودهٔ شهر فعلی همدان در دو سوی خیابان اکباتان(آیباتان) واقع شده‌است. این واژه در زبان یونان به صورت «اکباتانا» در آمده‌است و در کتیبه‌های عیلامی به صورت «آی ماتونو»(آی توتولان) آمده‌است. برخی نیز معتقدند: «امدانه» یا «آمادای» که در کتیبه پلیسر پادشاه آشور آمده، به این محل اطلاق می‌شده‌است. «هگمتانه» در زبان ارمنی «اهمتان»، در زبان سریانی و پهلوی «اهمدان» و در گویش نویسندگان عرب «همدان» و در تورات «احتمانا» گفته شده‌است.

همچنین، سکه‌هایی از عهد ساسانی کشف شده که محل ضرب آنها «اهمتان» قید شده‌است. نخستین اشارهٔ مکتوب به نام مادها و سرزمین ماد، در سالنامهٔ بیست و چهارم سارل مانزر سوم (۸۳۶ قبل از میلاد) و سارگن دوم (۷۱۵ قبل از میلاد) بوده‌است که از این قوم و سرزمین آنان به نام «مادای» یا «آمادای»(آماد=ترکی سومری مادر+آی =ماهترکی) یاد کرده‌اند.

ادامه پست در (ادامه مطلب.........)

عینک آفتابی - عینک آفتابی

ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 4 مهر 1390برچسب:هگمتانه,نتایج حفاری‌های تپه هگمتانه,گزارشات مورخین یونانی از ساختار قلعه هگمتانه, | 11:38 | نویسنده : مصطفی و محمد |

روزی که کوروش وارد شهر صور شد یکی از برجسته ترین کمانداران سرزمین فینیقیه (که صور از شهرهای آن بود) تصمیم گرفت که کوروش را به قتل برساند. آن مرد به اسم “ارتب” خوانده می شد و برادرش در یکی از جنگ ها به دست سربازان کوروش به قتل رسیده بود. کوروش در آن روز به طور رسمی وارد صور شده بود و پیشاپیش او، به رسم آن زمان ارابه آفتاب را به حرکت در می آوردند و ارابه آفتاب حامل شکل خورشید بود و شانزده اسب سفید رنگ که چهار به چهار به ارابه بسته بودند آن را می کشید و مردم از تماشای زینت اسب ها سیر نمی شدند …هیچ کس سوار ارابه آفتاب نمی شد و حتی خود کوروش هم قدم در ارابه نمی گذاشت و بعد از ارابه آفتاب کوروش سوار بر اسب می آمد. از آنجا که پادشاه ایران ریش بلند داشت و در اعیاد و روزهای مراسم رسمی، موی ریش و سرش را مجعد می کردند و با جواهر می آراستند. کوروش به طوری که افلاطون و هرودوت و گزنفون و دیگران نوشته اند علاقه به تجمل نداشت و در زندگی خصوصی از تجمل پرهیز می کرد، ولی می دانست که در تشریفات رسمی باید تجمل داشته باشد تا اینکه آن دسته از مردم که دارای قوه فهم زیاد نیستند تحت تاثیر تجمل وی قرار بگیرند. در آن روز کوروش، از جواهر می درخشید و اسبش هم روپوش مرصع داشت و به سوی معبد “بعل” خدای بزرگ صور می رفت و رسم کوروش این بود که هر زمان به طور رسمی وارد یکی از شهرهای امپراطوری ایران(که سکنه آن بت پرست بودند) می گردید، اول به معبد خدای بزرگ آن شهر می رفت تا اینکه سکنه محلی بدانند که وی کیش و آیین آنها را محترم می شمارد.
در حالی که کوروش سوار بر اسب به سوی معبد می رفت، “ارتب” تیرانداز برجسته فینیقی وسط شاخه های انبوه یک درخت انتظار نزدیک شدن کوروش را می کشید!

در صور، مردم می دانستند که تیر ارتب خطا نمی کند و نیروی مچ و بازوی او هنگام کشیدن زه کمان به قدری زیاد است که وقتی تیر رها شد از فاصله نزدیک، تا انتهای پیکان در بدن فرو می رود. در آن روز ارتب یک تیر سه شعبه را که دارای سه پیکان بود بر کمان نهاده انتظار نزدیک شدن موسس سلسله هخامنشی را می کشید و همین که کوروش نزدیک گردید، گلوی او را هدف ساخت و زه کمان را بعد از کشیدن رها کرد. صدای رها شدن زه، به گوش همه رسید و تمام سرها متوجه درختی شد که ارتب روی یکی از شاخه های آن نشسته بود. در همان لحظه که صدای رها شدن تیر در فضا پیچید، اسب کوروش سر سم رفت. اگر اسب در همان لحظه سر سم نمی رفت تیر سه شعبه به گلوی کوروش اصابت می کرد و او را به قتل می رسانید. کوروش بر اثر سر سم رفتن اسب پیاده شد و افراد گارد جاوید که عقب او بودند وی را احاطه کردند و سینه های خویش را سپر نمودند که مبادا تیر دیگر به سویش پرتاب شود، چون بر اثر شنیدن صدای زه و سفیر عبور تیر، فهمیدند که نسبت به کوروش سوءقصد شده است و بعد از این که وی را سالم دیدند خوش حال گردیدند، زیرا تصور می نمودند که کوروش به علت آنکه تیر خورده به زمین افتاده است.



در حالی که عده ای از افراد گارد جاوید کوروش را احاطه کردند، عده ای دیگر از آنها درخت را احاطه کردند و ارتب را از آن فرود آوردند و دست هایش را بستند…


کوروش بعد از اینکه از اسم و رسم سوءقصد کننده مطلع گردید گفت که او را نگاه دارند تا اینکه بعد مجازاتش را تعیین نماید و اسب خود را که سبب نجاتش از مرگ شده بود مورد نوازش قرار داد و سوار شد و راه معبد را پبش گرفت و در آن معبد که عمارتی عظیم و دارای هفت طبقه بود مقابل مجسمه بعل به احترام ایستاد.

کوروش بعد از مراجعت از معبد، امر کرد که ارتب را نزد او بیاورند و از وی پرسید برای چه به طرف من تیر انداختی و می خواستی مرا به قتل برسانی؟


ارتب جواب داد ای پادشاه چون سربازان تو برادر مرا کشتند من می خواستم انتقام خون برادرم را بگیرم و یقین داشتم که تو را خواهم کشت، زیرا تیر من خطا نمی کند و من یک تیر سه شعبه را به سوی تو رها کردم، ولی همین که تیر من از کمان جدا شد، اسب تو به رو درآمد و اینک می دانم که تو مورد حمایت خدای بعل و سایر خدایان هستی و اگر می دانستم تو از طرف بعل و خدایان دیگر مورد حمایت قرار گرفته ای نسبت به تو سوءقصد نمی کردم و به طرف تو تیر پرتاب نمی نمودم!

کوروش گفت در قانون نوشته شده که اگر کسی سوءقصد کند و سوءقصد کننده به مقصود نرسد دستی که با آن می خواسته سوءقصد نماید باید مقطوع گردد. اما من فکر می کنم که هنگامی که به طرف من تیر انداختی با هر دو دست مبادرت به سوءقصد کردی و با یک دست کمان را نگاه داشتی و با دست دیگر زه را کشیدی.

ارتب گفت همین طور است. کوروش گفت هر دو دست در سوءقصد گناهکار است و من اگر بخواهم تو را مجازات نمایم باید دستور بدهم که دو دستت را قطع نمایند
ولی اگر دو دستت قطع شود دیگر نخواهی توانست نان خود را تحصیل نمایی، این است که من از مجازات تو صرفنظر می کنم.



ارتب که نمی توانست باور کند پادشاه ایران از مجازاتش گذشته، گفت ای پادشاه آیا مرا به قتل نخواهی رساند؟ کوروش گفت : نه. ارتب گفت ای پادشاه آیا تو دست های مرا نخواهی برید؟ کوروش گفت: نه. ارتب گفت من شنیده بودم که تو هیچ جنایت را بدون مجازات نمی گذاری و اگر یکی از اتباع تو را به قتل برسانند، به طور حتم قاتل را خواهی کشت و اگر او را مجروح نمایند ضارب را به قصاص خواهی رسانید. کوروش گفت همین طور است. ارتب پرسید پس چرا از مجازات من صرفنظر کرده ای در صورتی که من می خواستم خودت را به قتل برسانم؟ پادشاه ایران گفت: برای اینکه من می توانم از حق خود صرفنظر کنم، ولی نمی توانم از حق یکی از اتباع خود صرفنظر نمایم چون در آن صورت مردی ستمگر خواهم شد.

ارتب گفت به راستی که بزرگی و پادشاهی به تو برازنده است و من از امروز به بعد آرزویی ندارم جز این که به تو خدمت کنم و بتوانم به وسیله خدمات خود واقعه امروز را جبران نمایم. کوروش گفت من می گویم تو را وارد خدمت کنند.

از آن روز به بعد ارتب در سفر و حضر پیوسته با کوروش بود و می خواست که فرصتی به دست آورد و جان خود را در راه کوروش فدا نماید ولی آن را به دست نمی آورد. در آخرین جنگ کوروش که جنگ او با قبایل مسقند بود نیز ارتب حضور داشت و کنار کوروش می جنگید و بعد از آنکه موسس سلسله هخامنشی(کوروش بزرگ) به قتل رسید، ارتب بود که با ابراز شهامت زیاد جسد کوروش را از میدان جنگ بدر برد و اگر دلیری او به کار نمی افتاد شاید جسد موسس سلسله هخامنشی از مسقند خارج نمی شد و آنها نسبت به آن جسد بی احترامی می کردند، ولی ارتب جسد را از میدان جنگ بدر برد و با جنازه کوروش به پاسارگاد رفت و روزی که جسد کوروش در قبرستان گذاشته شد، کنار قبر با کارد از بالای سینه تا زیر شکم خود را شکافت و افتاد و قبل از اینکه جان بسپارد گفت : بعد از کوروش زندگی برای من ارزش ندارد.

عینک آفتابی - عینک آفتابی

تاريخ : دو شنبه 4 مهر 1390برچسب:, | 9:45 | نویسنده : مصطفی و محمد |


 

اگرچه از كوروش كبیرآنطور كه شایسته است در ایران تقدیر نمی شود ، ولی در كشورهای دیگر به دلایل مختلف مورد تقدیر و تحسین قرار می گیرد كه یكی از مهمترین آنان "پایه گذاری اولین قوانین حقوق بشر جهان" است. هنگام ورود سپاه ایران به بابل، كوروش كبیر دستور داد تا بر روی استوانه ای سفالین فرامین حقوق بشر را حك كنند ، كه امروز باعث بالندگی ما ایرانیان است. این است كه تاریخ نگاران و فیلسوفانی نظیر افلاطون ،فیثاغورث ، هرودت ، گزنفون ، ویل دورانت ، ویكتور هوگو ، كنت گوبینو ، هگل، شاتوبراین ، پاپ كلمنتوس پنجم ، ناپلئون ، بوسویه ، دانیل روپس ، گیرشمن ، مولانا ابوالكلام آزاد ، علامه طباطبایی ، دكتر علی شریعتی ، حجه الاسلام شهید هاشمی نژاد ، دكتر باستانی پاریزی و... در مدح او قلم می زنند.

حكاكی "انسان بالدار" دردر دشت مرغاب پاسارگاد، نقش برجسته‌ای از كوروش كبیر است كه  ظاهرا  وجه تقدس كوروش را در نظر مردم آن زمان ، یادآور می شود. در بالای این اثر به سه زبان زنده آن دوران نوشته شده بود " من كوروش پادشاه ایرانم ..." . سبك هنری خاص این اثر مربوط به دوره قبل از تخت جمشید است و شامل نمادهای عجیبی می شود كه حاصل تركیب عقاید مذهبی پارسی ، عیلامی ، بابلی ، یهودی و... در قالب هنر است.
در سال ۱۹۹۴ بنای یادبودی از
كوروش در سیدنی ساخته شد تا یادآور صلح و برابری تمام نژادها و پیروان تمامی ادیان باشد ، كه نسخهء كپی برداری شده ای از تمثال مقدس كوروش كبیر در پاسارگاد است.

طراح این اثر ۴ متری ، لوییس باتروس است كه در پیاده سازی آن از یك هنرمند ایرانی به نام فرشته صادق بهره برده است.

در دشت مرغاب در پاسارگاد ، نقش برجسته‌ای از كوروش بزرگ باقیمانده است كـه همچون فرشتگان ، بــا بـالهایی آسمانی تراشیده شده است. نكتـه جـالب این است كه ایـرانیان از زمان باستان تا‌كنون ایـن پیكره را مقدس می‌دانند و بـا اینكه پیكره‌های دیگر در سراسر ایـران در اثر نـادانی آسیب دیـده است هیچ‌كس جرأت نداشته بـه ایـن پیكره اهـورایی آسیب برساند. هنـــوز هم تصور مقدس بودن ایـن پیكره در میـان مردم بـومی بـاقی است (دکتر بهرام فره وشی در کتاب ایرانویچ).
مردم محلی دستــان او را رو به قبـله و در حـالت نیایش می دانند و مردم منطقه نـذرهای خود را تقدیم آرامـگاه می‌كردند( دكتر باستانی پـاریزی در كتـاب كـوروش ذوالقرنین ). آب رودخانه كلوار نیز همیشه آبی مقدس و شفابخش به شمار مـی آمد.(دکتر شاپور شهبازی در کتاب پاسارگاد).
.

 

عینک آفتابی - عینک آفتابی

تاريخ : یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, | 23:28 | نویسنده : مصطفی و محمد |

فیروز نهاوندی، قاتل عمر

 

فیروز نهاوندی کسی بود که عمربن خطاب را به قتل رسانید. این جوانمرد ایرانی که عرب ها او را ابولؤلؤ می نامیدند، از بد حادثه در دوران کوتاه زندگیش دو بار به اسارت درآمده بود. نخست در جنگ ایران و روم به دست رومی ها اسیر شد و  دوم در جریان یورش اعراب به روم بود که به اسارت تازی های اشغالگر روم درآمده بود.

او مردی بود قوی هیکل، خوش سیما، روشن بین، صاحب دانش و هنر که در بازار برده فروشان به یکی از اشراف عرب به نام مقیرة بن شعبه فروخته شد.

 

عینک آفتابی - عینک آفتابی

ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, | 22:59 | نویسنده : مصطفی و محمد |

 

    از آن خوانند آرش را کمانگیر     که از آمل به مرو انداخت یک تیر

عینک آفتابی - عینک آفتابی

ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 30 شهريور 1390برچسب:, | 9:51 | نویسنده : مصطفی و محمد |

 

استاذسیس در سال 150 ( ه ق) در سیستان علیه منصور خلیفه عرب قیام کرد. او به خاطر دلیری وشجاعتش در میان مردم از محبوبیت خاصی بر خوردار بود.به همین روی طولی نکشید که استاذسیس با حمایت حریش که تمام عمر خود را صرف جنگیدن با خلفای اعراب کرده بود توانست سیستان را فتح کند. بعد از فتح سیستان نامه ای برای منصور نوشت و از او خواست که تسلیم شود در غیره این صورت به بغداد ( پایتخت ایران) لشکر کشی خواهد کرد.

 

منصور بعد از خواندن نامه خشمگین شد و سپاهی عازم سیستان کرد تا استاذسیس را به بند کشد ولی با کمال ناباوری سپاهش با شکست روبرو شد. استاسیس با پشتوانه سپاهی 300 هزارنفره هرات و بادغیس و بعد خراسان را تصرف کرد. وی 300هزار جنگ جو در فرمان داشت و چون بر خراسان دست یافت بسوی مرو رود تاخت. اجثم مرورودی برای مقابله با او شتافت و پس از نبردی سخت همراه بسیاری از یارانش کشته شد از آن میان معاذ بن مسلم معاذ. جبرئیل بن یحیی. حماد بن عمرو. ابوالنجم سیستانی وداوود بن کراز فرار را برقرار ترجیح دادند .

 

اخبار پیروزیهای استاذسیس لرزه بر اندام منصور افکنده بود. منصور سپاهی به فرماندهی پسرش مهدی و تنی چند از سرداران شجاعش برای مقابله با استاذسیس گسیل داشت و اینبار هم با ناکامی روبرو شد مهدی به دست استاذسیس زخمی و بسیاری از یارانش کشته شد ومهدی ناگزیر عقب نشینی کرد. منصور بعد از شکست خوردن مهدی آخرین امید خود یعنی خازم بن خزیمه را با سپاهی عظیم به جنگ استاذسیس روانه کرد بسیاری از شکست خوردگان جنگ اجثم و مهدی به او پیوستن او چندین بار در مقابل استاذسیس لشکر بیاراست ولی هر بار با شکست روبرو شد و بسیاری از یارانش کشته شد منصور دیگر امیدی به پیروزی نداشت به دستور وی : ابوعون و عمروبن سلم بن قتییه از تخارستان به یاری خازم شتافتند.

خازم بن خزيمه - ژنرال عرب را مامور جنگ با استاذسیس سيستاني و پيروانش بود. در جنگي كه روي داد، با وجود وارد آمدن تلفات سنگين به نيروهاي خليفه و كشته شدن يكي از سرداران معروف او، سرانجام پيروان استاذسیس شكست خوردند. سپس استاذسیس و افراد خانواده اش نيز با نيرنگ و فريب به دام خليفه افتادند كه بعدا دستور اعدام مردان آنان را صادر كرد. هنوز چراغ قيام استاذسیس سيستاني خاموش نشده بود كه هاشم حكيم (المقنع) پرچم استقلال خواهي و آزادي ايران را به دست گرفت. پيش از استاد سيستاني ـ ابومسلم، عبدالله مقفع و ديگران قيام كرده بودند. ايرانيان از خلفاي بغداد و قبلا دمشق كه يك روز با اين و آن دوستي، و روز بعد اعدامشان مي كردند بيزار بودند زيرا كه اين روش خلاف منش ايراني بود. منصور كه با اين رشته قيام ها رو به رو شده بود به منظور آرام كردن ايرانيان و محبوب ساختن خود، دستور داد كه جشن هاي ايراني (نوروز، مهرگان و ...) در دربار او احياء و برگزار و تشريفات سلطنتي ساسانيان عينا در دستگاه حكومتي بغداد رعايت شود و نيز «خيزران» دختر استاذسیس سيستاني را به نكاح پسرش مهدي درآورد. سالها بعد، مقامات بغداد با هدف جلب علاقه مندي ايرانيان شايع كردند كه هارون الرشيد محصول ازدواج مهدي با خيزران است. اين شايعه مورد تاييد همه مورخان نيست.

عینک آفتابی - عینک آفتابی

تاريخ : سه شنبه 29 شهريور 1390برچسب:, | 14:28 | نویسنده : مصطفی و محمد |

 

قيام بابک خرم دين نيمه تيرماه هر سال يادآور يكى از حماسه هاى تاريخى ايرانيان است كه توسط بابك خرم دين سردار ايرانى در خطه آذربايجان به وقوع پيوسته و در تاريخ ايران ثبت و ضبط شده است.دژ بذ يا قلعه بابك در سال هاى آغازين استيلاى اعراب بر ايران، يكى از پايگاه هاى مهمى بود كه ايرانيان در گوشه گوشه سرزمين پهناور ايران جهت دفاع از حقوق خود به كار گرفتند.بابك خرم دين با يارى بسيارى از ايرانيان خطه آذرآبادگان به دادخواهى از ستم هايى كه به مردم ايران رفته بود، سال ها خواب خوش را بر چهره خلفاى عباسى و دست نشاندگان آنها حرام كرد.

عینک آفتابی - عینک آفتابی

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 29 شهريور 1390برچسب:, | 14:7 | نویسنده : مصطفی و محمد |

زوپیر یا زوپیروس، نام سردار شجاع سپاه داریوش بزرگ است که نقش بزرگی را در پیروزی بابل بدست داریوش ایفا کرد.
ماجرای آن اینگونه است که در 522 قبل از میلاد، یک مغ بنام گئومات ادعا کرد که بردیا پسر کوروش است و با این ترفند و دروغ چند ماهی هم بر تاج و تخت ایران چیره شد تا اینکه داریوش بزرگ، همراه با شش نفر دیگر ( هفت تنان ) این دزد تاج و تخت ایران را کشتند و از آن پس داریوش پادشاه ایران زمین شد.
این رویدادها زمینه‌ای را فراهم نمود که ایران با بحرانهای پر شماری روبرو شود. یکی از این بحرانها، شورش « نبوکدرچره » که خود را پسر « نبونید » می‌خواند پادشاهی را در بابل به دست گرفت.

داریوش بزرگ شتابان با سپاهی بزرگ به سوی بابل تاخت ولی در آنجا با دفاع بابلی ها روبرو گردید و با اینکه سپاه داریوش شهر را محاصره کرده بودند ولی پدافند بابلی‌ها شکسته نمی‌شد و دروازه‌های شهر همچنان بسته مانده بود.
تا اینکه زوپیر پسر مگابیزوس ( یکی از هفت تنان )، سردار دلیر سپاه داریوش اندیشید که با بریدن گوش ها و بینی خود، از داریوش بخواهد که او، به این بهانه که داریوش او را تنبیه کرده است، پروانه و اجازه پناهنده شدن به بابل بدهد، تا از درون بابل سبب واژگونی شهر شود.

داریوش با دیدن گوش و بینی بریده زوپیر او را دیوانه خواند، ولی زوپیر در پاسخ گفت : چون او می دانسته است که داریوش با برنامه او همنگر و همفکر نخواهد بود، او را در برابر کار انجام شده قرار داده است.
زوپیر به بابل پناه آورد و بابلی ها با دیدن گوش ها و بینی بریده زوپیر باور کردند که داریوش او را تنبیه کرده است و از روی این که، زوپیر بتواند از داریوش انتقام بگیرد در اختیار او سپاهی قرار دادند تا با داریوش بجنگد.
زوپیر در چندین جنگ با سپاه داریوش پیروزی هایی بدست آورد و این پیروزی ها دیگر هیچ گمانی برای بابلی ها نمی‌گذاشت. آنها کاملا بر این باور بودند که زوپیر دشمن سرسخت داریوش بزرگ است.
ولی آنها در اشتباه بودند در لحظه موعود زوپیر دروازه های شهر بابل را به روی سپاه داریوش باز کرد و سپاه ایران پدافند بابلی ها را در هم شکست و
« نبوکدرچره » از بابل پا به فرار گذاشت.
سپاه داریوش، شاه دروغین را پیگرد کرد تا اینکه او را به کام مرگ فرستاد. داریوش بزرگ به پاس خدمتی که زوپیر انجام داد او را به ساتراپی بدون خراج بابل برگ
عینک آفتابی - عینک آفتابی

تاريخ : دو شنبه 28 شهريور 1390برچسب:, | 21:47 | نویسنده : مصطفی و محمد |

آریو برزن نام سردار ایرانی بود که در کوههای پارس در برابر سپاه اسکندر مقدونی ایستادگی کرد و خود و سربازانش تا واپسین تن کشته شدند.نام آریوبرزن در پارسی کنونی به گونه آریابرزین هم گفته و نوشته می‌شود که به معنی ایرانی باشکوه است........


عینک آفتابی - عینک آفتابی

ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 28 شهريور 1390برچسب:, | 21:19 | نویسنده : مصطفی و محمد |
صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد